بخوان

هر کتابی ارزش یک بار خواندن را ندارد بعضی از کتاب ها را چندین بار باید خواند.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مهارتهاي زندگي قرآني

03 دی 1394 توسط رقیه پناهی

 

مهارتهاي زندگي قرآني

فهرست :

1-تعريف مهارتهاي زندگي

2-ضرورت مهارتهاي زندگي

3- هدف كلي از مهارتهاي زندگي

4- دين و مهارتهاي زندگي

5- جايگاه مهارتهاي زندگي در اسلام

انواع مهارتهاي زندگي :

1- مهارت خودآگاهي 2- مهارت همدلي

3- مهارت برقراري رابطه موثر 4- مهارت روابط بين فردي

5- مهارت تصميم گيري 6- مهارت حل مسئله

7- مهارت تفكر انتقادي 8- مهارت تفكر خلاق

9- مهارت مقابله با هيجانها 10- مهارت مقابله با استرس

مقدمه:

جامعه ي ما جامعه اي است بنيان گرفته بر ارزش هاي اسلامي و اثر يافته از آموزه هاي قرآني و تعاليم اهل بيت (ع) . از ديگرسو،دانش روان شناسي امروز ، ارائه دهنده ي راهكارها و شيوه هايي براي بهتر زيستن است كه در قالب مهارتهاي زندگي ، تعريف مي شود.

براي دست‌يابي به يک زندگي سالم و وسيع و گسترده ناچار به اصول و قواعدي نيازمنديم که به کمک آنها روش استنباط را بياموزيم و از رکودها و خستگي‌هاي موجود آزاد شويم. اين اصول بايد جنبه عملي داشته باشند نه اين که فراموش شوند و به کار نيايند..

در اکثريت قريب به اتفاق مراسم و برنامه‌هاي مذهبي، اولين برنامه تلاوت قرآن‌کريم است و همه معتقدند بايد که با نام خدا و سخن خدا آغاز کنيم و اين قابل تقدير است. اما مي‌توان گفت: بيائيم اين بار بر عکس عمل کنيم. ما مقدمه‌اي شويم بر تلاوت قرآن، ما خود را بگونه‌اي آماده کنيم تا بتوانيم کلام خدا را در خودمان تجلي دهيم.

اگر قرآن تجليگاه خداوند است و فقط اين انسان است که تحمل پذيرش اين تجلي را دارد نه کوه و نه دريا و … «انا عرضنا الامانه علي السموات و الارض و الجبال فا بين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً.» (احزاب/ 72) پس بيائيم اول مجلاي اين تجلي را (دل و قلب خود را) آماده کنيم و سپس تلاوت کنيم. «انه لتنزيل رب العالمين، نزل به الروح الامين علي قلبک لتکون من المنذرين شعراء / 194،193،192) و از آنجا که انسان نيز در بيانش تجلي کرده‌است،«خلق الانسان علّمه البيان» (الرحمن / 4و3) پس بکوشيم تا پس از مجلاشدن بر تجليگاه خدايي، خود با بيان کردن تجليات الهي جلوه کنيم.

قرآن براي انسان آمده‌است. هستي بخاط انسان آفريده شده‌است. قرآن رسن است و مي‌توان به واسطه آن بالا رفت يا در قعر چاه افتاد.«شفاء و رحمه للمؤمنين و لايزيد الظالمين الا خساراً» (اسراء/ 82)

تعريف مهارتهاي زندگي :

با توجه به رشد و توسعه ي زندگي آدمي و پيچيدگي هاي ارتباطي وي با دنياي درون و بيرون ، آموزش مهارتهاي زندگي ، ضرورتي انكار ناپذير است .

تعاريف گوناگوني از مهارتهاي زندگي شده است از جمله :

1-(سازمان بهداشت جهاني): اين سازمان مهارتهاي زندگي را شامل توانايي هاي آدمي براي رفتارهاي مثبت و انطباق پذير با ديگران مي داند كه او را قادر مي سازد با چالش ها و نيازمنديهاي روزانه به كونه اي موثر رو به رو گردد.

2-(سازمان يونيسف): اين سازمان مهارتهاي زندگي را مشتمل بر تمهيداتي براي تحول و يا تغيير رفتار مي داند تا ميان سه حيطه يعني : دانش ، بينش و رفتار موازنه اي انجام پذيرد.

به طور كلي مهارتهاي زندگي مهارت هايي است كه زندگي موفقي را براي ما رقم مي زند و توانمنديهايي در زمينه هاي دانش و بينش است تا زمينه ساز موفقيت آدمي در زندگي گردد.

ضرورت مهارتهاي زندگي :

ضرورت مهارتهاي زندگي را مي توان در محورهاي زير جستجو كرد :

1)تبديل خانه به خوابگاه ( كاهش ارتباط صميمانه )

2)پديده بحران هويت ( از خود بيگانگي قشرهايي از نوجوانان و جوانان )

3)گسست، تضاد ، و تقابل نسل ها

4)اشتغال مداوم و روز افزون والدين در خارج از خانواده ( از ميان رفتن فصل مشترك هاي عاطفي و روحي )

5)توسعه و تسلط تربيت و فرهنگ رسانه اي

6)ظهور پديده فكر منفي، ترديدها و تزلزل ها در تصميم گيري

تأثير مخرب هر يك از مولفه هاي مذكور بر روند زندگي نوجوانان و جوانان ، مبيّن اهميت آموزش مهارتهاي زندگي است.

هدف كلي از آموزش مهارتهاي زندگي :

متخصصان اين فن بر اين اعتقادند كه هدف كلي از آموزش مهارتهاي زندگي ، افزايش ظرفيت رواني –اجتماعي و بالا بردن سطح بهداشت رواني نوجوانان و جوانان است تا از رفتارهاي آسيب زاي فردي و اجتماعي پيشگيري شود.

از آن جا كه جامعه ما جامعه ي متكي به ارزش هاي اسلامي و متأثر از آموزه هاي قرآن كريم است ضروري است مهارتهاي زندگي را از اين منظر بنگريم كه در ميان آحاد جامعه موقعيتي بي نظير و محبوبيتي ارزشمند دارد.

دين و مهارت هاي زندگى:
خوشبختانه و البته بر خلاف تصور موجود، دين، آموزه هاي فراواني در حوزه مهارت هاي زندگي دارد؛ آموزه هايي که يا ديده نشدند و يا به درستي فهم نشدند. به جهت جايگاه مهمي که رضامندي از زندگي در تکامل معنوي دارد، اولياي دين آموزه هاي فراواني را به پيروان خود آموخته اند. رسول خدا در کنار تعاليم قدسي و ملکوتي خود، مهارت هاي زندگي را به پيروان خود و حتي کساني همانند امام على(ع)، ابوذر غفاري و ديگران مى آموزد. امام على (ع) نيز مهارت هاي زندگي را به ياران خود مى آموختند. از بقيه معصومين نيز همين مسأله ثبت است. حتي فراتر از اين، در خلال اين تحقيق خواهيد ديد که قرآن کريم نيز در اين زمينه آموزه هاي مهمي دارد. بنابراين يکي از دغدغه هاي دين، رضامندي از زندگي است و يکي از رسالت هاي آن آموزش مهارت هاي زندگي کردن به پيروان خويش است. متأسفانه اين بخش از آموزه هاي دينى کمتر مورد توجه واقع شده و يا اصلاً مورد توجه قرار نگرفته اند. هدف برنامه مديريت رفتار صحيح در قرآن و حديث آن است که بخشي از اين آموزه ها را ارائه کند تا زندگي اهل ايمان را نشاط و شادماني بخشد، و نگاهي نو در اين زمينه بگشيد تا پژوهش هاي لازم درا ين زمينه انجام شود.

خداي بزرگ و مهربان همه ما را جفت آفريد واز جنس خودمان همدم ومونس برايمان قرار داد تا با او به آرامش روحي ،رواني،اقتصادي ومعنوي برسيم پس اگر من وتو بدور از هرگونه آراءو نظريات سست وبي پايه اين وآن وهر دانشمند به اصطلاح شهره عام وخاص مي خواهيم به آرامش جاويد برسيم چه زيبا وعاقلانه است اگر به علم خداوند اعتماد واطمينان كنيم و در سايه فرمان ودستورات او كه خالق همه هستي وآرامبخش همه دلهاي آشفته و پريشان است .به همه آرامش وسعادت دست يابيم پس راههاي رسيدن به آرامش را در كلام الهي مي جوييم و سپس آن راههارا بي كم وكاست مي پوييم .

آگاهي تو از علم خدا به مشكلاتي كه در زندگي با آن مواجه هستي همانا آرامش بخش روح وروان تو در مواجهه با همه مشكلات خواهد بود .سخنان خداوند در سوره انعام آيات 33 گواهي بر اين آگاهي است تا واقف شويم و بدانيم كه مشكلات جز آزمايش و امتحاني نيست پس در پاسخ صحيح به آن كوشا باشيم.

خداي مهربان آرامش وآسايش انسان را در كانون گرم خانواده قرار داده است پس آن را در مكانهاي ديگر مجوي(سوره اعراف آيه 189)

فقط كافيست مهارتهاي زندگي در پهن دشت گيتي را ازآيات زندگي برگرفته و در تمام ابعاد زندگي خويش بكار بنديم .

جايگاه مهارت هاي زندگي در اسلام :

1) تأكيد بر جامعيت و واقع نگري اسلام و قدرت پاسخگويي آن به نيازهاي انساني ، تا بينشي مطلوب به اسلام پديد آيد و نسبت دين و زندگي روشن گردد.

2)ارائه ديدگاه اسلام درباره ي مهارت هاي زندگي با توجه به رويكردهاي علمي ،تا معيارها و ضوابط مطمئني در زمينه هاي مورد بحث به دست آيد.

3)تأملي نقد گونه بر پاره اي از مباحث مهارتهاي زندگي به ويژه مباحثي كه با رويكردي اومانيستي و يا سكولاريستي مطرح مي شود و يا از ديدگاه هاي اسلامي بي بهره است ،نظير مباني ارزش شناسي ،منابع ارزش شناسي ،معياره هاي درك و تفكيك ارزش ها از ضد ارزش ها و امثال آن.

4)طرح موضوعاتي همچون وجود ارتباط معنادار ميان بخشي مولفه هاي مهارتهاي زندگي ،تا درك بهتر و عميق تري از آن بدست آيد،نظير رابطه ي آدمي و خالق از يك سو، و تأثير آن بر رابطه ي آدمي با مردم .

1- مهارت خود آ گاهي :

مهارت خودآكاهي و يا (خود شناسي و آگاهي به خويشتن ) يكي از مهارتهاي بنيادي است ،خوآكاهي به توانايي ادمي در درك ويژگيهاي فردي و اجتماعي اش گفته مي شود به گونه اي كه وي قادر است نسبت به نقاط قوت و ضعف خويش ،علائق و تمايلاتش ، نيازها و احتياجات و ساير ابعاد وجودي اش معرفت صحيحي كسب كند و در پرتو آن به سازگاري فردي و اجتماعي دست يابد.

نكته ي نغز اين جاست كه خود اگاهي ما ارتباطي مستقيم با توان عقلاني و خردمندي ما دارد ، هر چه به خويشتن بصيرت بيشتري داشته باشيم انديشه ي ما بالندگي و پرورش بيشتري يافته است.

خداوند متعال در قرآن كريم سوره مائده آيه 105 مي فرمايد:اي كساني كه ايمان آورده ايد به خود بپردازيد اگر شما هدايت يافته ايد ،آنان كه گمراه مانده اند به شما زياني نرسانند .بازگشت همه شما نزد خدا ست تا شما را به آن كارهايي كه مي كرده ايد آگاه گرداند .

در اين آيه خداوند متعال وظيفه هر فرد با ايمان را به خود پرداختن و از توانائيهاي خويش آ گاه شدن بدون توجه به عملكرد اكثريت گمراهان و بدون ترس از زيان آنان مقررنموده است چون كسي كه ايمان آورد و بر اساس توا نمنديهاي خويش حركت كند خداوند نيز يقينا كمكش خواهد كرد .و نيزدر سوره نحل آيه 41 به انسان با ايمان بشارت مي دهد كه اگر بر اساس استعدادها و توانمنديهايت در يك محل وشهر و جايگاه به تو توجه نكردند و بر تو ستم روا داشتند حال كه خود به توانمندي خويش آگاهي پس در راه خدا مهاجرت نما كه خداوند در همين جهان جايگاهي نيكو به تو خواهد داد . كما اينكه اجر آخرت بزرگتر است .همچنين بر اساس آيه 78 سوره يس هيچ كسي نمي تواند ادعا كند كه خد اوند به او توانايي لا زم را نداده چرا كه اگر كسي چنين ادعايي نمايد در واقع آفرينش خو يش را از ياد برده است و گر نه خداي مهربان كه او را از يك قطره آب گنديده خلق فرمود چگونه راه كسب روزي در فطرت او قرار نداده باشد بلكه اين استعداد در همگان هست فقط كشف آن را خداوند بنا به اختياري كه به انسان داده بر عهده خودش گذاشته است .

2- مهارت همدلي :

همدلي يعني اينكه انسان موقعيت ديگران را بخوبي درك نمايد ، ديگران راهمانگونه كه هستند بپذيرد و ضمن احترام به آنان به گونه اي رفتار نمايد كه همه افراد جامعه با تمام تفاوتهايي كه با هم دارند بسوي او گرايش پيدا كنند ، او را قلبا دوست بدارند و در هيچ شرايطي از او گريزان نباشند .همچون ا ئمه معصومين (ع) ونيز بزرگان دين كه دوست ودشمن به آنان احترام مي گذاشتند و چيزي جز خير ونيكي در آنان نمي يافتند.خداوند متعال در اين باره در آيه 71 سوره توبه مي فرمايد :مردان مو من و زنان مومن دوستان يكديگرند به نيكي فرمان مي دهند واز نا شايست باز مي دارند ،و نماز مي گزارند و زكات مي دهند واز خدا وپيامبرش فر مانبرداري مي كنند ،خدا اينان را رحمت خواهد كرد ،خدا پيروز مند وحكيم است .و در آيه 128 سوره توبه مي فرمايد :هر آينه پيامبري از خود شما بر شما مبعوث شد ،هر آنچه شما را رنج مي دهد بر او نيز گران مي آيد سخت به شما دل بسته است و با مومنان رؤف ومهربان است .

حال اگر اسوه ما پيامبر اعظم (ص) باشد پس لازم است با ديگران همدلي نمائيم و هر آنچه ديگران را رنج ميدهد براي مانيز گران آيد و به ابراز دلبستگي با مومنان و رافت و مهرباني با همگان بپردازيم.

3–مهارت برقراري رابطه موثر :

بر قراري رابطه موثر يعني انسان به گونه اي عمل نمايد و با ديگران ارتباط برقرار كند كه بدون تنش و اضطراب واسترس بتواند با آرامش كامل خواسته هاي خود را بيان نموده و اعتماد طرف مقابل را جلب نمايد .مهمترين عامل برقراري اين رابطه موثر از نظر قرآن كريم همانا شكيبايي است.خداي متعال در سوره آل عمران آيه 200 مي فرمايد:اي كساني كه ايمان آورده ايد شكيبا باشيد وديگران را به شكيبايي فرا خوانيد ورابطه خوب برقرار كنيد و تقوا پيشه كنيد باشد كه رستگار شويد .قرآن كريم در آيه 1 سوره نساء در خصوص رابطه بين انسانها و اين كه چرا بدون قيد وشرط بايد نسبت به همگان علي رغم تمام برخوردهاي احتمالي ناشايسته شان مهرورزي نمود مي فرمايد :اي مردم پرواكنيد از پروردگارتان ،آنكه شما را از يك تن بياوريد و از آن يك تن همسر او را واز آن دو مردان و زنان بسيار پديد آورد وپرواكنيد از آن خدايي كه با سوگند به نام او از يكديگر چيزي مي خواهيد و زنهار از خويشاوندان مبريد. و در آيه 35 همين سوره اشاره مي فرمايد كه اگر زن يا شوهر با قصد اصلاح بين يكديگر سخن بگويند و بر اساس آن عمل كنند و روابطه حسنه بر قرار نمايند خداوند نيز ميانشان موافقت پديد مي آورد هرچند ديگري درك اين رابطه موثر را نداشته باشد .كه خدا دانا وآگاه است آيه 114 سوره توبه معيار ارتباط موثر را رضايت خداوند قرار داده است و به ما نيز ياد آور مي شود كه در تمام لحظات و تمام ارتباطات بايد به جلب رضاي خداوند بينديشيم و آنچه را كه او مي پسندد انجام دهيم هر چند كه ضرر ما در آن نهفته باشد .آنجا كه مي فرمايد :آمرزش خواستن ابراهيم (ع) براي پدرش نبود مگر به خاطر وعده اي كه به او داده بود و چون براي او آشكار شد كه پدرش دشمن خداست از او دوري جست زيرا ابراهيم (ع) بسيار خدا ترس و برد بار بود.

4-مهارت روابط بين فردي :

معيار روابط بين فردي و فاميلي واجتماعي از نظر قرآن ايمان است.و نيز اسلام همواره به آداب معاشرت و روابطه بين فردي و اجتمايي اهتمام مي ورزد. همانگونه كه در آيه 27 سوره نور تاكيد مي فر مايد :بي اجازه به خانه كسي وارد نشده و پس از اذن دخول بر ساكنان آن از كوچك وبزرگ سلام كنيد و در آيات بعدي شرم و حياي بين افراد را مطرح مي فرمايد و اشاره به روابط سالم همراه با آرامش و انبساط خاطربه وسيله آموختن اين مهارتها و بكار بردن آن در زندگي دارد و نيز در سوره مجادله آيه 22 مي فرمايد:نمي يابي مردمي را كه به خدا وروز قيامت ايمان آورده باشند ولي با كساني كه با خدا وپيامبرش مخالفت مي ورزند دوستي كنند ،هرچند آن مخا لفان ،پدران يا فرزندان يا برادران و يا قبيله آنها باشند .خدا بر دلشان رقم ايمان زده و به روحي از خود ياريشان كرده است و آنهارا به بهشتهايي كه در آن نهر ها جار ي است در آورد. در آنجا جاودانه باشند خدا از آنها خشنود است و آنان نيز از خدا خشنودند ،اينان حزب خدايند ،آگاه باش كه حزب خدا رستگارانند .پس بنا به حكم قرآن ملاك و معيار روابط بين فرد ي تمام افراد جامعه بايد بر پايه ايمان استوار باشد حتي پدر ومادر و برادر وخواهر وافراد فاميل وساير ين.

5- مهارت تصميم گيري :

در خصوص اين مهارت قرآن كريم تا كيد ميفرمايد كه قبل از هر تصميم گيري بايد با افراد آگاه مشورت نمود و هر گونه تصميم گيري مي بايست پس از مشاوره انجام پذيرفته سپس از بين آراء مشاوران بهترين راه حل را برگزيد.خداي متعال در سوره نمل آيه 32 و بعد از آن به داستان ملكه صبا اشاره مي فرمايد كه آن زن گفت :اي بزرگان (مشاوران) در كار من راي بدهيد كه تا شما حاضر نباشيد من هيچ كاري را فيصل نتوانم داد. پس در جايي كه حاكمان بدون مشورت زير دستان به كاري اقدام نمي كنند و تصميمي نمي گيرند بر ماست كه در تمام امور زندگي با افراد آگاهتر از خودمان مشورت نموده و سپس تصميم بر انجام آن بگيريم حتي اگر آن كار خريد يك جفت كفش باشد .حتما ضرر نخواهيم كرد .و در جاي ديگر قرآن كريم قلب را مركز تصميم گيري انسان معرفي نموده ومي فر مايد :آنچه را كه در دل داريد خواه آشكارش سازيد يا پوشيده اش داريد خدا شما را بدان بازخواست خواهد كرد . (بقره 283 ) لذا در هر تصميم گيري شايسته است آنچه را كه در دل داريم بر زبان جاري نموده و در عمل به كار گيريم و اگر آنچه در دل داريم از نظر خداوند پسنديده نيست پس از آن در گذريم و قلب را از آنچه نا پسند است پاكيزه نماييم و تصميمات خدا پسندانه بگيريم حتي اگر تصميم به يك نگاه يا يك حرف يا يك قدم باشد .

6- مهارت حل مسئله :

از ديدگاه قرآن مهارت در حل مسا ئل مختلف زندگي زماني حاصل مي شود كه انسان مراحل ايمان ،تقوي و بندگي خالصانه خداوند را طي كرده باشد نه در بعد زمان بلكه به لحاظ ارتباط قلبي با خداوند و كمك گرفتن ازاو وعمل به دستورات او. در اين حال است كه خداوند در هاي حكمت را به روي بندگان خالص خويش مي گشايد و او را در حل مسائل عديده زندگي ياري مي فرمايد . پس احسان و پرهيز گاري زمينه ساز حل تمام مسائل زندگي است . همانگونه كه در آيه 128 سوره نساء مي فرمايد : اگر زني دريافت كه شوهرش با او بي مهر و از او بيزار شده است باكي نيست كه هر دو در ميان خود طرح آشتي افكنند . كه آشتي بهتر است و بخل و فرو مايگي بر نفوس مردم غلبه دارد اگر نيكي و پرهيز گاري كنيد .خدا به هرچه مي كنيد آگاه است . و در آيه 261 سوره بقره مي فرمايد : به هر كه خواهد حكمت (مهارت حل مسئله )عطا كند و به هر كه حكمت عطا شده نيكي فراواني داده شده و جز خردمندان پند نپذيرند.

7- مهارت تفكرانتقادي:

اين مهارت مخصوص انسانهاي باهوش و داراي حكمت الهي است كه فكري نقاد انه دارند وهيچ نظروعقيده اي رابدون نقدوبررسي نمي پذيرند،همچون حضرت ابراهيم (ع)كه از پدرش به جهت پرستش معبود اني بي خاصيت انتقاد كرد و چه زيبا و محترمانه انتقاد مي كند آنجا كه مي فر مايد : اي پدر چرا چيزي را كه نه مي شنود ونه مي بيند ونه هيچ نيازي از تو بر مي آورد،مي پرستي؟ اي پدر مرا دانشي داده اند ، پس از من پيروي كن تا تو را به راه راست هدايت كنم (مريم 42و 43) آري اگر پيامبران واولياء الهي را الگوي خويش قرار دهيم از آنها خواهيم آموخت كه طوطي وار همه چيزرا نپذيريم بلكه مورد نقد وبرسي قرار دهيم وبا معيار هاي الهي بسنجيم اگر با آن همخواني داشت پذير فته و بدان عمل نماييم .(انبياء 21 وكهف 15 )

8-مهارت تفكر خلاق :

خلاقيت صفتي از اوصاف الهي است ،و مهارت تفكر خلاق به همان حكمتهاي الهي بر مي گردد كه ما را در تصميم گيريها و حل مسائل ياري مي نمايد يعني راه حل خارج از دنياي تجارب بر ذهن ما جاري مي شود .خالق هستي كه اولين خلاق عالم است در سوره انعام آيه 104 مي فرمايد : پر وردگارتان به شما ادراك داده است هر كه از روي بصيرت مي نگرد به سود اوست و هر كه چشم بصيرت بر هم نهد به زيان اوست و من نگهدارنده شما نيستم .

و در آيه 86 سوره حجر مي فرمايد . همانا خداي تو خلا قي دانا ست .

اي عز يز هر كس به اصل خويش برگردد و روح خداي خويش را بيابد به يقين همانند خداي خود تفكري خلاق خواهد داشت.

9- مهارت مقا بله با هيجا نها :

گا هي انسا نها خواسته يا نا خواسته ،آ گاهانه يا نا خوداگاه دست خوش هيجانات و احسا سات در وني و بيروني شده و دست به اعمالي مي زنند كه همان لحظه و يا بعد از آن از عمل خويش پشيمان مي شوند د ر حا لي كه پشيماني ديگر سودي ندارد.چون خشم ابراز شده يا كلام گفته شده همانند روغن ريخته است كه جمع كردن آن يا ممكن نيست اگر هم باشد بسيار سخت است. لذا مقابله و كنترل اين هيجانات قبل از آن كه انسان رابه عمل وادار نمايد نيازمند مهارت است .اگر زندگي نامه اولياء خدا و بطور كلي انسانهاي موفق را مطا لعه نمايم در مي يابيم كه از خصو صيات بار زآ نها همين كنترور هيجانات بوده است .لذا خداي متعال در قرآن كريم سوره ناس مي فر مايد :بگو به پر وردگار مردم پناه مي برم ، فر مانرواي مردم ،خداي مردم،از شر وسو سه و وسوسه گر نهاني،آنكه در دلهاي مردم وسوسه مي كند خواه از جنيان باشد يا از آدميان.

پس لازم است هر جا كه هيجاني بر شما غلبه يافت بگوييد پناه بر خدا و به او پناه ببريد تا به آرامش و سعادت برسيد و هيچگاه پشيمان نشويد .

هوش هيجاني :

براساس نظر دانيل گلمن ، هوش هيجاني يا eq شامل شناخت و کنترل هيجان هاي خود ، همدلي کردن با ديگران و حفظ روابط رضايت بخش است به عبارت ديگر شخصي که هوش هيجاني بالايي دارد ، مولفه هاي شناختي ، فيزيولوژيکي و رفتارهاي هيجان ها را به طور موفقيت آميزي با يکديگر تلفيق مي کند.

گلمن معتقد است ، هوش هيجاني بالا تبيين مي کند که چرا افرادي که با ضريب هوشي يا هوش بهر iq متوسط موفق تر از کساني هستند که نمره هاي هوش بهر بسيار بالايي دارند او عقيده دارد که مقياس هاي سنتي هوش انسان ، مجموعه بسيار مهمي از توانايي هايي که افراد را در زندگي واقعي کارآمد مي سازد ، ناديده مي گيرند : خودآگاهي ، کنترل تکانه ، پايداري ، اشتياق ، خود انگيختگي ، همدلي و شايستگي اجتماعي ، به گفته وي بسياري از مشکلات اجتماعي را مي توان به فقدان هوش هيجاني نسبت داد و البته مي توان eq يا هوش هيجاني را برخلاف هوش بهر يا iq درهمه افراد پرورش داد.

مهارت مديريت هيجانات فرد را قادر مي سازد تا هيجان ها را در خود و ديگران تشخيص داده ، نحوه تاثير آنها را بر رفتار بداند و بتواند واکنش مناسبي به هيجان هاي مختلف نشان دهد امروزه افراد را به ميزاني که قادر باشند از هيجانات به نفع خود و روابط شان استفاده کنند داراي هوش هيجاني بالاتر مي دانند.

برخورداري از هوش هيجاني باعث مي شود تا در موقعيت هاي تهديد کننده و خطرناک رفتار مناسبي از خود نشان دهيم مانند فرياد کشيدن کسي که در معرض دزديده شدن يا سرقت قرار گرفته است همچنين باعث مي شود از خشنودي و شادي در زندکي خود و اطرافيان به نحو شايسته اي استفاده کنيم داراي هوش هيجاني بالاتر مي دانند . نيازهاي ديگران را بهتر درک کرده و ضمن همدلي براي کمک به ديگران پيش قدم شويم هوش هيجاني حس مسئوليت پذيري را در ما افزايش مي دهد براي مثال به جاي علاقه مندي به مديريت هيجانها اين گفته و گوي دروني منفي او باعث عصبانيت من شد ، اين گفت و گوي دروني مثبت را جايگزين مي کنيم من عصباني شدم.

اگر هوش هيجاني را مجموعه اي از اجزاي مرتبط با هم تصور کنيم اجزاي اين مجموعه عبارت اند از :

1- آگاهي از هيجان هاي خود
2- بيان هيجان ها
3- آگاهي از هيجان هاي ديگران
4- مديريت هيجان
5-مقابله با هيجانات

اين توانايي فرد را قادر مي سازد تا هيجان ها را درخود و ديگران تشخيص داده ، نحوه تاثير هيجان ها بررفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبي به هيجان هاي مختلف نشان دهد اکثر اوقات ما حالتها و احساسات خود را با دو واژه خوب يا بد توصيف مي کنيم.

براي مثال مي گوييم حالمان خوب نيست يا خوشحال هستيم گاهي اوقات از حالت هاي روحي خود به درستي اطلاع نداريم واژه هاي فراواني براي توصيف و بيان احساسات وجود دارد مانند : غمگيني ، رنجيدگي ، کسلي ، خستگي ، بي تفاوتي ، شادي ، حسرت و…

اما ما بيشتر از همان دو واژه خوب يا بد استفاده مي کنيم . چنانچه با هيجاناتي مانند ترس ، غم ، خشم يا اضطراب درست برخورد نشود ، اين هيجانات برسلامت جسمي و رواني تاثير منفي داشته و پيامدهاي ويرانگري در پي دارند .

10- مهارت مقابله با استرس :

تعريف استرس: فشارهاي رواني و روحي كه افراد در زندگي به دليل نوع درك و واكنش خود به اوضاع احساس مي كند.

معمولااسترسها از عد م علم و آگاهي به نتيجه كار و عمل در حال انجام ناشي مي شود .لذا هر كس از عاقبت كار خويش آگاه باشد وبه يك منبع قدرتمند متصل باشد هيچگاه دچار استرس نمي شود بلكه هميشه براي قبول سخت ترين شرايط آماده بوده ودر هر شرايطي با آرامش و اطمينان به كار وتلاش در راه رسيدن به هدف متعالي خويش مشغول مي شود.همانگونه كه خداوند متعال در سوره رعد آيه 28 مي فرمايد : آنان كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرامش مي يابد .آگاه باشيد كه دلها به ياد خدا آرامش مي يابد .

و نيز آگاهي انسان از علم خداوند نسبت به مشكلا ت در آرامش روحي ورواني و مقابله با استرس نقش بسزايي دارد آنجا كه مي فرمايد:خدا از مومنان آن هنگام كه در زير درخت با تو بيعت كردند خشنود گشت ودانست كه در دلشان چه مي گذرد پس آرامش بر آنان نازل كرد و به فتحي نزديك پاداششان داد (فتح 18) آرامش خاطر وآسودگي خيال ،هديه اي از سوي خداوند است .همانگونه كه در آيه 154 سوره آل عمران ميفرمايد:آنگاه پس از آن اندوه ،خدا به شما ايمني ارزاني داشت ،چنانچه گروهي را خواب آرام فرو گرفت اما گروهي ديگر چون مردم عصر جاهليت به خدا بد گمان بودند ،هنوز دست خوش اندوه خويش بودند و ميگفتند:آيا هرگز كار به دست ما خواهد افتاد ؟بگو: همه كارها به دست خداست … خدا آنچه را در سينه داريد مي آزمايد و دلهايتان را پاك مي گرداند و خدا به آنچه در دلهاست آگاه است .و نيز در سوره فتح آيه 4 مي فرمايد:اوست كه بر دلهاي مومنان آرامش فرستاد تا بر ايمانشان پيو سته بيفزايد و لشكرهاي آسمان وزمين از آن خداست و خدا دانا وحكيم است .و اما قرآن كريم اسباب آرامش و دوري از هر گونه استرس را اينگونه بيان مي فرمايد :1- آگاهي انسان از علم خداوند به مشكلات (انعام33) 2- كانون گرم خوانواده( اعراف 189) 3- دوستي با دوستان خدادرسا يه ايمان (يونس 62) 4- خواب واستراحت به اندازه كافي خصوصا در طول شب (يونس 67) 5- اطاعت از خداوند متعال در همه حال ( خوشيهاو ختيها) (شوري30 و31)

سبك رفتاري : 1) نداشتن خواب و استراخت كافي 2) نداشتن تحرك بدني مناسب 3) نداشتن تفريح نشاط بخش 4) استفاده از خوراكيهاي مضر مثل : (غذاهاي پرچرب ، شكر ، نمك و …)

سبك رفتاري جذب كننده استرس: ا) وضعيت غرور و خود شيفتگي ( من خوب ، تو بد ) 2) وضعيت وابستگي شديد (تو خوب ، من بد) 3) وضعيت خطرناك ، جذب استرس بالا : نااميدي ، افسردگي ، ضداجتماعي ( من بد، تو بد) 4) وضعيت مطلوب (من خوب ، تو خوب)

داشتن خطا هاي شناختي :

1) تفكر كامل گرايي به جاي تفكر كمال گرايي (كارها را شروع نمي كنند بلكه همه چيز بايد ok باشد، فرزند من بايد شاگرد اول باشد ، همسر من بايد خوش اخلاق باشد)

2) تفكر فاجعه آميز ( سرما خوردگي را مثل سرطان مي بينند ، دعواها و مشاجره هاي خانوادگي را به طلاق ختم مي كنند)

3) تفكر قياس با ديگران ( منفي گرايي بيشتر دارند)

4) تفكر پراكنده و بي هدف

5) تفكر خود محوري

6) تفكر اثبات خود به ديگران (اوايل شروع زندگي زوجين )

7) تفكر زندگي بر اساس ديدگاه ديگران

8) تفكر مسئوليت پذيري افراطي ( خود را پاسخگوي اشتباه ديگران ديدن )

عوامل توليد استرس :1) عدم مهارت كافي در مواجه با مشكل ، 2) عدم توانايي ذهني در فهم و تحليل شناختي مشكل 3) عدم توانايي تعيين سهم خود در مواجه با مشكل 4) فقدان اعتماد به نفس و عزت نفس 5) عدم توانايي تصميم گيري به موقع (ترديد) 6) ضعف بنيه ي عمومي معنوي 7) فقدان تجربه ي واقعي توكل .

قرآن و مقابله با استرس : تمركز بر گفتگوي دروني مثبت ، معنويت گرا و نشانه گرا ” الّذينَ اِذا اصلَبتَهُم مصيبه قالوا انّا لله و انّا اليه راجعون”

1) - قدرت تداعي كلمات ، جملات ، و آيه ها

2) - مهارتهاي زندگي در سيره رضوي(نويسنده محمد رضا شرفي)

3) - گزيده اي از سخنان دكتر استاد حسين اقبالي نسب (روانشناس)

گرد آورنده :فاطمه مومن نژاد

 نظر دهید »

مهارت رعايت حقوق اجتماعي

03 دی 1394 توسط رقیه پناهی

 

مهارت رعايت حقوق اجتماعي

نوشته: مرتضي اسدي

انتشارات چاپ و نشر بين الملل

براي پيشگيري از ابتلا به بيماري­هاي رفتاري و رواني و اخلاقي نياز به فراهم ساختن زمينه­هايي همچون باور به آخرت و ايمان به مسافر بودن در اين دنيا، گذرگاه بودن دنيا و فرصت بسيار اندک در آن و باور به رزاق بودن پروردگار است.

در اين نوشتار تلاش خواهيم کرد با عنايت پروردگار دانا و توانا و تکيه بر اين زمينه­هاي فکري و باورهاي ديني، به مهارت­هاي رفتاري در خانواده و اجتماع بپردازيم و با معرفي الگوي رفتاري درست، روش و چگونگي رعايت حقوق ديگران را در زندگي فردي و اجتماعي بررسي و معرفي کنيم:

در فصل اول رعايت حقوق بازنشستگان و بستگان، درباره درآمد، آرامش خويشاوندي بستگان (پدر و مادر، شناخت جايگاه پدر و مادر، حقوق پدر و مادر و وظايف فرزندان، مفهوم بر و نيکي، تفاوت نسل­ها، آيا همواره بايد از پدر و مادر فرمان ببريم، رابطه فرزندان با پدر و مادر، عاق والدين)، بستگان (صله رحم، معناي صله رحم، منافع و فوايد صله رحم، آثار گسستن پيوندهاي خويشاوند، راهکارهاي صله رحم، چه بايد کرد، برترين مرحله صله رحم و لغزش­ها و صله رحم) را از نظر مي­گذرانيم.

در فصل دوم نيز عناوين ذيل درج شده است:

دانشمندان، حقوق استاد و معلم، نقد معلمان، فقها و علماي فرهيخته، ارزش و جايگاه علما و فقها، برکات هم نشيني با علما، علما و فقها چه ويژگي­هايي دارند که از چنين جايگاه و برکاتي برخوردارند، پيوند عالم با قوانين الهي و تاثيرگذاري او، انتقاد از عالم و چگونگي آن، دوستان، دوست کيست و چه ويژگي­هايي بايد داشته باشند، از دوستي با چه کساني بايد پرهيز کنيم، ديگران را چقدر و چگونه دوست بداريم، حق برادر ديني با برادر ديني چيست؟، آداب رعايت حقوق دوست، رازداري، همدلي و محبت، دفاع از دوست در غياب او و برطرف کردن عيوب او، همسايگان، همسايه کيست؟، محدوده جغرافيايي همسايگان، جايگاه همسايه و همسايگي، حقوق همسايه، چگونگي مواجهه با همسايگان بد اخلاق و گروه­ هاي همسايگي.

 نظر دهید »

حجاب از منظري ديگر (جلد دوم)

03 دی 1394 توسط رقیه پناهی

 

حجاب از منظري ديگر (جلد دوم)

مجموعه مقالات برگزيده کنگره سراسري غفاف وحجاب زمستان 1390/استان البرز

به کوشش غلامرضا نجفي،سيدعباس مسعودي،قادرحافظ،عبدالحميدقره داغي

ناشر :سوره مهر حوزه هنري

حجاب ازجمله مهم ترين عوامل عفت وپاکدامني ورسيدن به امنيت عمومي ورعايت حقوق شهروندي مي باشد.تاکيد بر اين مساله به خصوص در نصوص ديني وآيات قرآني بدان جهت است که زن به عنوان عنصر اصلي کانون خانواده مي باشدووظيفه ي حفظ کيان خانواده را بر عهده دارد وتامين کننده ي آسايش وآرامش اعضاي خانواده است .

از آنجا که مي توان مساله ي حجاب را از زواياي گوناگون فرهنگي ،اجتماعي ،حقوقي ،سياسي و….مورد واکاوي وتحليل قرار دادبه همين جهت همواره نهادها وتشکل هاي فرهنگي کوشيده اند تا با برپايي همايش ها ومجامع علمي به تبيين ابعادگوناگون اين موضوع پرداخته وبه سوالات وابهامات اين حوزه پاسخ دهند.ازهمين رواست که اداره کل تبليغات اسلامي استان البرزبا مشارکت پژوهشکده ي باقرالعلوم اقدام به برپايي کنگره سراسري عفاف وحجاب در زمستان 1390کرده است که ماحصل اين تلاش در قالب 2جلدکتاب توسط انتشارات سوره مهر حوزه هنري منتشرشده است.

جلددوم کتاب فوق موضوعاتي چون دانشگاه ونقش سازنده آن در فرهنگ حجاب وعفاف ،خانواده در نگاه فمنيسم ،نقش حجاب وعفاف در توسعه امنيت رواني اجتماع،معناي حجاب وعفاف در قرآن ،مباني فقهي–اسلامي وراهکارهاي گسترش حجاب وعفاف در جامعه و…..رادر بر مي گيردکه در هر قسمت سعي گرديده تا عمدتا با ذکر مصاديقي پيرامون موضوع مورد بحث ابعاد وزواياي اين مساله روشن تر بيان گردد.

دربخشي از کتاب با عنوان خانواده در نگاه فمنيسم چنين مي خوانيم ((فمنيسم انديشه اي نوبنياد است وزمان عنصر لازم وضروري براي شناخت هرچه بيشتر ماهيت اين انديشه .فمنيسم با همه ي فراز ونشيب هايش هنوز در ابتداي راه است وهنوز نمي توان تعريفي جامع ومانع از آن ارائه داد اما به هر روي بايد گفت:فمنيسم در اصل واژه اي فرانسوي است که از ريشه لاتيني femina به معني زن (woman)گرفته شده ودر زبان فارسي به معناي طرفداري از حقوق زن ،جنبش آزادي زنان ،زن باوري ،آزادخواهي و….ارائه شده است.

برخي نيز مي گويند :واژه فمنيسم از نوآوري هاي قرن 20در دهه 1960بوده که با دو اعتقاداساسي ارتباط دارد:اول آن که زنان به دليل جنسيتشان دچار محروميت هستند ودوم اينکه اين محروميت بايد از بين برود .فمنيست معتقد است زنان گرفتار تبعيض هستند ولازمه ي رفع آن تغيير در نظام اجتماعي –اقتصادي وسياسي است.فمنيست ها معتقدندريشه فرودستي زنان کانون خانواده است به همين جهت بايدتلاش گرددتا اين کانون مهم وحياتي زندگي بشررا به صرف توهم اينکه عامل ستم بر زنان است از ميدان بيرون کنند.غافل از اينکه نگاه تک بعدي وجزئي نگرآنها زنان را در گردابي سهمگين انداخته به گونه اي که ستمي که امروزه در نظام سرمايه داري بر زنان رواداشته مي شود،هرگز با ميزان ظلم وستمي که گمان مي رود خانواده بر زنان وارد مي کند ،قابل مقايسه نيست)).نويسنده در اين مقاله سعي کرده است با نگاه توصيفي به جايگاه خانواده درنگرش فمنيستي به تبيين اصول ومباني آن بپردازد وگزاره هايي چون فمنيسم ،اومانيسم ،سکولاريسم ،اصالت فرد،اصالت تجربه ،عمل گرايي وخانواده ستيزي را به تصوير بکشد.

به نظر ميرسد مقاله ي مهم اين مجلد مقاله اي است که باعنوان دانشگاه ونقش سازنده آن در توسعه فرهنگ حجاب وعفاف نگاشته شده است در اين مقاله آمده است((ارزش هاي مذهبي در جامعه اسلامي ما از ارزش هاي محوري است که آحادجامعه به حفظ ودفاع آن متعهد هستند،تاريخ گواه است که دين با حمله خوب عقب نرفته بلکه جلوتر آمده است آن چه دين از آن زيان ديده ،دفاع بداز آن است وعرضه ضعيف آن .وبايد گفت:در مساله حجاب 50درصدتقصير برعهده ي سازمان هايي نظير سازمان تبليغات اسلامي ،وزارت ارشاد وآموزش عالي و….است که بستر مناسب فرهنگي را فراهم نکرده اند.لذابايدحجاب راباز تعريف نموده وقوانين را بازخواني کنيم وبه طور اساسي هنجارهاي مربوط به عرصه عمومي بايد با توجهه به مصلحت زمان ،مکان وسيره نبوي از نو تعريف شود.بنابرين به نظر ميرسد براي اينکه حجاب که يکي از ضرورت هاي دپن اسلام است به صورت باور وارزش اجتماعي در جامعه وخصوصا دانشگاهها ودر شخصيت زنان ودختران مسلمان دروني شود ،بايد از رويکرد زور واجبار پرهيزنمود واز طريق راهکارهاي فرهنگي وجلب مشارکت هاي عمومي ،مدني ودولتي حجاب رامانند مسوليتي خطير وحتمي ومسلم در نگرش آنان وارد کرد.چرا که حجاب با اجبار وبدون عقيده به يونيفرمي سنگين تبديل مي شودوماهيت معطوف به عفاف خود را از دست مي دهد.اجبار بدون اقناع وفرهنگ سازي موجب لجبازي وعناد يا نفاق ودورويي وظاهر گرايي وغفلت از محتوا مي گردد به همين جهت است که بايد به تقويت پايه هاي آموزش ديني خانواده ،استفاده از استدلال عقلي ،شرعي واجتماعي ،توجهه ودقت مراکز فرهنگي ،اصلاح نظام الگوسازي و…..پرداخت))

 نظر دهید »

حجاب از منظري ديگر (جلد اول )

03 دی 1394 توسط رقیه پناهی

 

حجاب از منظري ديگر (جلد اول )

مجموعه مقالات برگزيده کنگره سراسري عفاف وحجاب زمستان 1390/استان البرز

به کوشش غلامرضا نجفي ،سيدعباس مسعودي،قادر حافظ،عبدالحميد قره داغي

ناشر :انتشارات سوره مهر حوزه هنري

حجاب وعفاف همواره از جمله موضوعاتي بوده است که در جوامع انساني وبالاخص جوامع اسلامي مطرح گرديده ومورد توجهي خاص واقع گشته است.بايد گفت:مساله ي حجاب درجوامع امروزين عمدتا همراه بابرداشت هايي غلط از آن صورت مي گيرد که براي تفهيم وپاسخگويي به اين برداشت هاي غلط همواره بايد افراد،مجامع ونهادهايي باشند تا با انجام کار فرهنگي مرتبط با اين حوزه به برطرف کردن کاستي ها مبا درت ورزند.

بايد گفت برداشت هايي همچون عدم سنخيت حجاب با مدرن شدن جامعه وسنتي تلقي کردن اين ارزش ،مانع دانستن آن به منظور فعاليت اجتماعي زن در خارج از منزل و….عمدتا ناشي از کج فهمي نسبت به پيامدها ،آثار ودلايل داشتن حجاب در فرهنگ ديني –اسلامي مي باشد.

امابايددانست که به واقع فلسفه ي حجاب آن چيزي است که در درجه ي اول به دنبال حفظ کرامت صحيح زن مي باشد وحقيقتا اين مساله به معني منزوي کردن زن نيست بلکه مساله حجاب وتاکيد برروي آن به معني جلوگيري از اختلاط وآميزش بي قيد وشرط زن ومرد در جامعه است اختلاطي که هم به ضررزن مي باشد وهم به مرد آسيب مي رساند.

حجاب آن طور که در طول تاريخ نشان داده شده است همواره به عنوان يک نماد فرهنگي ويگانه ابزار هويتي يک ملت بوده است وباز هم درطول تاريخ به ويژه تاريخ اسلام وجود الگوهاي متعدداز زناني چون فاطمه(س)،خديجه (س)،زينب (س)و….که از جمله زنان محجبه وعفيف روزگار خود بودند نشان داده است که حجاب هيچ منافاتي با هيچ نوع کار سياسي ،فعاليت اجتماعي ،کاراقتصادي وفکري نداردواگر امروز بر مساله حجاب به عنوان يکم مساله ي بي اهميت تاکيد مي گردد ويا بر بي بندوباري وبدحجابي دامن زده مي شود تنها براي تذليل زن ،در معرض نمايش گذاردن او واستفاده ابزاري از وي مي باشد.اين در حالي است که اگر قرار است زن مسلمان الگوي طراز اول مطرح در جهان وجوامع اسلامي باشد بايد با پوشش وحجاب در جامعه ظاهر گردد زيرا با حفظ اين پوشش است که کرامت صحيح زن به معرض انظار گذارده مي شود.

ازآنجاکه مي توان دلايل عديده فرهنگي ،امنيتي ،اجتماعي ،روان شناسانه و….براي حجاب ارائه داد .کتاب حجاب از منظري ديگر به کوشش جمعي از نويسندگان در قالب مجموعه مقالات برگزيده کنگره سراسري حجاب وعفاف توسط سوره مهر حوزه هنري در 2مجلد منتشر گرديده است .دراين مقالات سعي گرديده تاحجاب وعفاف از ابعادگوناگون بررسي گرددوبه زواياي تازه ونويي از اين موضوع پرداخته شود.

مقالات جلد اول کتاب در برگيرنده ي عناويني هم چون :پوشش وامنيت حضور اجتماعي زن،حجاب معنا وکارکرد آن در اديان الهي ،بررسي وتبيين حجاب وکرامت زنان ايران باستان ،بررسي عوامل موثربرگرايش حجاب وپوشش الهي ،بررسي ابعادفرهنگ حجاب وعفاف در مقابله با ناتوي فرهنگي غرب ،بررسي وضعيت اعتقادات ديني در افراد مدگرا وعادي مي باشد.

در مقاله ي اول با عنوان پوشش وامنيت حضور اجتماعي زن آمده است((هرچند در گذشته متاثر از گفتمان سنتي رايج ،حضورزن در عرصه عمومي وبهره وري از توانمدي هاي اين بخش از اجتماع چونان ضرورتي رخ نمي نمود اما در پي تمهيدات ناشي از حاکميت نگرش مدرن ازجمله افزايش سطح سواد ودر نتيجه دستيابي زنان به تخصص هاي لازم در زمينه هاي مختلف ،انتظار استفاده از نيروي سازنده آنان به جد دنبال شد.لذا در اين فرايند جهت هرچه بهتر برپا شدن اين نقش در اجتماع پوشش در اين پروسه مي تواند مهمترين گفتمان رايج باشد.اسلام با طرح پوشش زن ،در حقيقت جواز حضور در اجتماع اورا رقم زده است وبا دستورهاي حکيمانه وراهگشايي که در چگونگي منش وروش اوارائه داده از يک سو،اين نيروي عظيم از تباه شدن ودرگوشه اي بي هدف واثر ماندن نجات داده واز سوي ديگر جلوي فساد گستري وناهنجاري هاي ناشي از اختلاط زن ومرد گرفته شده است.))

در ادامه ودر بخش ديگري از کتاب با عنوان بررسي وتببين حجاب وکرامت زنان ايران باستان نويسنده سعي داشته است تا به واکاوي سوالاتي چون،حجاب زنان ايران باستان چگونه بوده است ،آيا در آن زمان احترام خاصي نسبت به اين مساله وجود داشته وسوالاتي از اين دست بپردازد .نويسنده در اين قسمت کوشش کرده است تا با مراجعه به متون تاريخي وادبي پرده از اين پرسش ها بردارد.

اما مهمترين بخش کتاب ،بخشي است که در خصوص ابعاد فرهنگ حجاب وعفاف در مقابله با ناتوي فرهنگ غرب بحث مي کند.در اين قسمت مي خوانيم((ناتوي فرهنگي تجميع نيروهاي فرهنگي سلطه گران است که باابزارهاي مختلف با هدف استحاله فرهنگي درصدد دگرگون کردن فرهنگ ملي کشورهاي جهان سوم طراحي شده است .يکي از اين فرهنگ ها که سعي در تغيير آن است فرهنگ عفاف وپوشش مي باشد.ناتوي فرهنگي طبق اين تعريف درصدداست تا به ترويج نسبي گرايي ،نابودي هويت ملي وفرهنگي ،بي تفاوت کردن جوانان به مسايل ديني واعتقادي ،سرکوب کانون هاي بيداري ،ترويج مصرف گرايي وابتذال وفساد،القاي ناکار آمدي نظام ديني ،والقاي برتري فرهنگ غرب بپردازد.

امروزه تهاجم فرهنگي ابعاد بسيار متنوع وپيچيده وسازمان يافته را به خود گرفته که مساله کشف حجاب وبدحجابي را به طور مستقيم در آن مطرح نمي کند ودرصدد آن است که با برداشتن حجاب از سر زنان واز بين بردن حيا وعفاف وتباهي نيروي انساني وچپاول ملتها وبه سلطه کشيدن آنها آنان را به نابودي حتمي برساند))

 نظر دهید »

صحيفه سجاديه، متني ناشناخته

03 دی 1394 توسط رقیه پناهی

 

صحيفه سجاديه، متني ناشناخته

آذرنوش سميعي زفرقندي

طلوع آفتاب وجود مقدسش در روز پنجم شعبان‌المعظم و به قولي نيمه جمادي‌الاولي سال سي و شش يا سي و هشت بوده است. القابش سجاد، زين‌العابدين، وارث علم‌النبيين، المجتهدالزكي، الامين و الزاهدالعابد مي‌باشند.

وجود پربركتش داراي محاسن ذات و مكارم صفات و وفور دانش و بزرگواري و اشاعه جود و سخاوت بوده و انوار سروري و امامت و آثار دين‌پروري از جبين مباركش ساطع گرديده بود.

زندگي علي ‌بن ‌الحسين(ع) از زندگاني اجتماعي پدر بزرگوارش كه دنياي بشريت او را مظهر غيرت و حميت مي‌شناسند هرگز جدا نبوده و در مسير احياي دين، ارشاد و هدايت، پرورش و تنوير افكار عمومي گامهاي مؤثري را برداشتند.

امام سجاد(ع) به مقتضاي زمان حيات خويش از كارآمدترين روش دفاعي يعني سلاح دعا استفاده نموده و با زبان نياش به درگاه باريتعالي طيفي از مسائل اعم از تربيتي، اخلاقي، عرفاني، عقيدتي، سياسي، نظامي و… را مطرح كردند.

طاغوت در هر زمان نوعي از خرافه را ترويج مي‌كند و ائمه معصومين هر كدام به گونه‌اي با آن مبارزه مي‌كردند. امام حسين(ع) در برپايي اخلاق و حقيقتي به نام اسلام شهادت را برمي‌گزيند و فرزندش امام سجاد(ع) براي ترويج اخلاق و تبليغ آن و بقاي حيات شيعه روش نيايش را برگزيده و در گوش مردمي كه دچار ركود و بي‌حسي اخلاقي شده بودند نجواي كرامت انساني سر داد. كه نتيجه و هدف تمام مبارزات آن بزرگواران چيزي جز احياي كلمه «اخلاق» نبوده و نيست.

صحيفه سجاديه را مي‌توان حقيقت ناشناخته زندگي امام سجاد(ع) دانست، كتابي كه پس از قرآن و نهج‌البلاغه (اخ‌القرآن) اولين كتاب معتبر و مرجع اصيل اسلامي است كه به انجيل اهل بيت و زبور آل محمد(ص) ملقب گرديده و به‌عنوان اخت‌القرآن بيانگر آيات الهي و مبين و مفسر آن است.

اين كتاب ارزشمند انسان را در ابعاد مختلف مبهوت خود ساخته و روح انساني را با دريافتهاي عميق عرفاني و با انديشه‌هاي والا و سوز و گدازهاي عاشقانه جلا و صيقل مي‌بخشد.

دوران اختناق و فضاي سياه پس از قيام امام حسين(ع) و بار سنگين مصيبتي چنان سترگ، زمينه (بستر) به‌وجود آمدن اثري ماندگار، مؤثر و غني مشتمل بر 54 دعا و نيايش از امام سجاد(ع) شد، چرا كه دعا در زمان آن امام همام نقش تأثيرگذاري در اجتماع مردم آن روزگار داشت.

امام عليه‌السلام در اين ادعيه با ذكر مكرر نام حضرت محمد(ص) و خاندان او، ياد و نام ايشان را كه دستگاه اموي در پي كمرنگ ساختن و محو آن بود، به‌طور ناخودآگاه در ذهن مردم زنده نگه داشته و از سويي با زيباترين مفاهيم ادعيه‌اي شاخص و متفاوت از آنچه ديگران مي‌نگاشتند، را آفريد.

اين نوشته شريف از ابعاد متعددي قابل مطالعه و بحث است. از يك منظر ارزش ادبي والا و وجود جلوه‌هاي بلاغت و فصاحت در اين كتاب روح خواننده را مي‌نوازد كه در جاي خود بسيار حائز اهميت است و بُعد ديگر آن نقش محوري امامت امام سجاد(ع) بود كه نوشتن صحينة سراسر نور و معنويت را در پي داشت.

بررسي هرچند مجمل در زندگي امام زين‌العابدين(ع) اين حقيقت را واضح و آشكار مي‌سازد كه امام هرچند دست به سلاح نبرد ليكن مبارزه خويش را با بهره‌گيري از تمام سلاحهايي كه از سلاح آهنين كم اهميت‌تر نبود ابراز و از طريق دعا، دانش و علم، اخلاق و عدالت و فرهنگ سد بلند و نفوذناپذيري را در برابر حكومت جور زمان ايجاد كرد و تاريخ نشان مي‌دهد كه امام توانست شيعه را حياتي نو بخشيده و زمينه را براي فعاليتهاي امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فراهم سازد.

فردي كه از خاندان كسي است كه خداوند با او سخن گفته و تربيت شده مكتب وحي مي‌باشد آشکار است كه كلامش در ارتباطي مستقيم با كلام خداوند در قرآن قرار دارد و در سراسر صحيفه اين ارتباط تنگاتنگ در الفاظ امام(ع) به چشم مي‌خورد، ايشان در مكتوباتشان صراحتاً يا تلويحاً به آيات متعدد قرآن استناد و استدلال فرموده‌اند كه به حق مي‌توان گفت كه لقب «اخت‌القرآن» به اين كتاب گرانبها بسيار زيبنده است. كتابي كه پس از قرآن مجيد نخستين كتابي است كه توسط معصوم(ع) نوشته شده است و املاء و انشاء خود امام(ع) مي‌باشد و همانگونه كه ام‌الكتاب جامع همه علوم است «اخت‌الكتاب» نيز مفسر و مبين آيات الهي است. و اين قضاوت ناآگاهانه يا مغرضانه از سوي افرادي كه وجود مقدس آن حضرت را در بستر بيماري تصوير كرده‌اند غيرقابل اغماض است چرا كه يادگار عظيم آن حضرت مبين اين نكته مي‌باشد كه اين كتاب يك دعاي صرف و بي‌روح نيست بلكه يك كتاب آموزشي در ابعاد گوناگونِ تربيتي ـ اخلاقي، عقيدتي ـ سياسي و عرفاني ـ اسلامي است كه گستره‌اي از حقايق و انديشه‌هاي تابناك امام را به روي خواننده مي‌گشايد، چرا كه نه تنها با الفاظي بسيار زيبا حلقه‌هاي ارتباط حقيقي خلق با خالق را ترسيم فرموده، هم‌چنين موارد ديگري را نيز مانند حفظ ارتباط روحي و عبادي مردم با خداوند و حفظ كيان اسلام و قرآن متذكر شده است.

زماني كه بنده‌اي عام با خداي خويش راز و نياز مي‌كند گاه زيباترين لغات و عبارات خود بخود به زبان همان بنده خلق مي‌گردد، حال با اين وصف اگر روح والائي چون امام سجاد(ع) با خداوند به‌گونه‌اي ويژه و ماندگار در تاريخ راز مي‌گويد. بدون شك با كلامي شگفت و جاودان روبرو هستيم كه جاي بررسي، تأمل و تعمق دقيق و موشكافانه را دارد. اينك بايد از خود سؤال كنيم كه چرا اين كتاب ملهم از وحي الهي ناشناخته باقي مانده، كتابي كه جامع‌ترين و وثيق‌ترين اثر ماندگار اهل بيت پيامبر(ص) است. كتابي كه جداي از تقدس و غناي معنوي به لحاظ وجود انواع صنايع بديعي مي‌توان آن را شاهكاري ادبي در تاريخ ادب عرب دانست. وجوه بلاغي فراوان در صحيفه ارزش ادبي آن را به‌وضوح نشان مي‌دهد و بررسي دو شاخه از علم بديع (طباق، جناس) در صحيفه نشان‌دهنده اين موضوع مهم است كه يكي از زيباترين متون ادبي ـ مذهبي است كه در عين سليس بودن و بدور از هرگونه تكلف انواع صنايع ادبي به‌صورت بسيار ظريف و زيبايي بكار گرفته شده است. كه توجه خواننده را به نمونه‌اي از آن جلب مي‌كنيم.

حضرت در دعاي پنجم در بند هشتم فرموده است:

«اللهم فصل علي محمد و آله و كد لنا و لاتكد علينا و امكر لنا ولاتمكر بنا»

در اين عبارت علاوه بر اين كه صفت بديعي «طباق سلب» آورده شده، صنعت بديعي ملحق به جناس از نوع اشتقاق (ميان «كد» و «لاتكد» و ميان «امكر» و «لاتمكر») در آن به چشم مي‌خورد. و موارد فراوان از صنعتهاي مختلف ازجمله انواع تشبيه و استعاره، مجاز، عكس، اكتفاء، مراعات‌النظير و يكي از مظاهر بسيار زيبا كه به‌طور چشمگير نيز در صحيفه بكار رفته سجع مي‌باشد كه توضيح بيشتر در اين مقال نمي‌گنجد.

حال از باب يادآوري سؤال مي‌كنم كه چند درصد از اطرافيان شما كه از افراد متدين جامعه به‌شمار مي‌روند خطبه كوبنده و مقتدرانه امام سجاد(ع) كه كلام ايشان در بدترين حالت و شرايط روحي مي‌باشد را خوانده‌اند يا بدان اشراف دارند. سخنان و جملاتي كه بعد از واقعه دردناك و هولناك عاشورا بر قوم ستم و ستمگران، ايستاده بر قله شجاعت و مردانگي خوانده شد و دوست و دشمن را گرياند و خطبه‌اي كه در هر جمله‌اش همه صفات و مكارم اخلاقي و كرامت انساني نهفته است.

و آيا كتاب شريف صحيفه سجاديه بايد تنها در كتابخانه منازلمان وجود داشته باشد تا شايد سالي يكبار به مناسبت پايان يافتن ماه مبارك رمضان چند خطي از ان به نام دعاي وداع ماه رمضان خوانده شود كه آن خوانش هم با كمال تأسف بدون تفكر و انديشه در كلام امام است. و ابراز تأسف دوباره از اينكه مسلمانان از اين سرمايه غني و از اين همه آموزه‌هاي بي‌بديل به عمد يا غيرعمد دور مانده‌اند.

ارزشهاي والاي موجود در صحيفه سجاديه اقتضاء مي‌كند كه دانشمندان، محققين و پژوهشگران توانا با صرف وقت بيشتر و تعمق در تفكرات تابناك آن امام معصوم(ع) و تأكيد در ابعاد گوناگون ازجمله جنبه‌هاي زيبايي‌شناسانه روان‌شناسي، علوم اجتماعي و اخلاقي آن كه مغفول مانده است سعي در معرفي بيشتر اين «اولين مكتوب ائمه» بنمايند تا ذهن به خطا رفتة افرادي كه امام را فردي به دور از مسائل اجتماعي مي‌پنداشتند را به راه صواب آورده و در هرچه بيشتر شناساندن سيره و روش امامان و مقام والايشان تلاش و كوشش نمايند و در جهت تبيين زبور آل محمد(ص) و تنوير افكار جوانان و نوجوانان دانش‌پژوه و اشاعه فرهنگ نجات‌بخش صحيفه تمام سعي خود را به‌كار برند. بزرگواراني كه در راه عزت بخشيدن دين و زنده نگه داشتن كلمه «حق» و «عدل» از هستي و جان گرانبهايشان گذشتند تا كرامت انساني در مقابل حاكمان منحرف از تنزل و فرومايگي مصون بماند.

درود خداوند سبحان بر انديشه‌هاي والاي فرزند فاطمه(س) و جگرگوشه سالار شهيدان و سيد و سرور ساجدان و عابدان و امام مجاهدان باد!

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

بخوان

سعی ما بر آن است تا با معرفی و به اشتراک گذاشتن کتابهای خوب سهمی اندک در ترویج خواندن و فرهیختگی داشته باشیم.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آثار استاد شهید مطهری
  • مهارت های زنگی
  • مقاله
  • یادداشت
  • حجاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس